من کيم؟
شما پانتهآ صدام کنيد. البته اسم خودم رو بيشتر دوست دارم.
مسلماً خوندن نوشتههای وبلاگم به کاملتر شدن تصويری که ميخواهيد از من در ذهنتون بسازيد کمک ميکنه. اينجا چند دانستنی مفيد و غيرمفيد دربارهء خودم ميگذارم، بدون اينکه بدونم آيا شناخت من رو برای شما که با اين هدف به اين صفحه اومدهايد آسونتر ميکنه يا نه.
در تهران به دنيا اومدهام، در يک بامداد سال ۱۳۵۲ در برج حوت، يعنی ماه اسفند. مادرم از بختياريهای خوزستانه و پدرم زادهء تهران. در سن ۱۵ سالگی ايران رو ترک کردم. دو برادر و يک خواهر دارم که اينجا از اونها با اسمهای پيروز، پوپک و پويا ياد ميکنم. همه از من کوچکتر هستند و مثل خودم ساکن آلمان. همسرم آلمانيه و اسم مستعارش رو برای درج در وبلاگم خودش انتخاب کرده: پاول. من اينجا اغلب محض خنده شوورخان صداش ميکنم.
قيافهام معموليه، نه خيلی زشت و نه خيلی زيبا. چشمها و موهام قهوهای تيره است. رنگ پوستم نسبتاً روشنه چون ديگه مثل قديم اهل حموم آفتاب گرفتن نيستم. قدم ۱۷۶ سانته. وزنم رو به مامانم هم نميگم، شما که جای خود داريد. هيچ جای بدنم رو جراحی پلاستيک نکردهام.
اطرافيانم ميگن آدم خونگرم و شوخی هستم و دست و دلباز و روراست. همين اطرافيان ميگن گاهی زياد مستبد ميشم و حرفم رو آنچنان آمرانه و با تحکم ابراز ميکنم که جای اعتراض يا حتی ابراز ترديد نميمونه. ميگن گاهی زيادی افسرده و بدبين هستم. اطرافيانم گاهی حرف زيادی ميزنند. شما گوش نديد. اما خودم بايد به اين نقاط ضعف اعتراف کنم که گيج و گول و حواسپرت هستم و گاهی غرغرو. اصلاً هم بلد نيستم چطور پول خرج کنم. مثل برف توی دستم آب ميشه.
از مرگ، از زمينگير شدن، از آينده و از موش ميترسم.
لذت بردن از چيزهای خوب برام مهمه و اونها رو بر خودم ممنوع نميکنم. به همين دليل هم سيگاری قهاری هستم. مشروب به ندرت مينوشم. معمولاً روزی يک وعده غذا ميخورم اما تنها به دليل عادت. اگر خوشمزه باشه و من هم گرسنه، زياد ميخورم. اگر نه هم که خوب کمتر.
اولين چيزی که صبحها موقع بيدار شدن بهش فکر ميکنم معمولاً اينه: هممپففف…
صبحانهام معمولاً يکی دو فنجون قهوه است و يکی دو تا سيگار. اما اگر صبحانه بخورم، پيتزای سرد، قرمهسبزی از شب پيش مونده يا کيک خامهای رو ترجيح ميدم. البته بهترين صبحانهء عمرم رو در مسجدسليمان خوردم با نون تيری و کره و تخممرغ محلی و چایشير، اما خوب اون گير فلک نمياد.
کتاب زياد ميخونم، اما بيشتر به زبان آلمانی. ژانر مورد علاقهام علمی-تخيلی، جنايی و وحشته. کتابهای تاريخی، شعر فارسی و ادبيات کلاسيک ايران رو دوست دارم.
به فيلم و تلويزيون علاقه دارم.
خيلی به ندرت موسيقی ۲۰ سال پيش به اينور گوش ميدم. هر چی ميشنوم معمولاً عتيقه و زيرخاکيه. عاشق موسيقی محلی ايران هستم، مال هر کجا که باشه.
دوست داشتم نواختن يک ساز رو ياد بگيرم. نشد. کلاس پيانو و گيتار و آواز رفتم، اما هر کدوم رو مجبور شدم به دلايل مختلف ول کنم. استعدادم بدک نبود. حيف شد.
اونجور بازيهای کامپيوتری رو دوست دارم که بچهها اغلب خوششون نمياد. اونهايی که بزن بزن و بالا و پايين بپر و سر و صدا نداشته باشه و به جای سرعت واکنش احتياج به فسفر سوزوندن و استراتژی باشه.
چند ساله که دست به قلممو و رنگ نبردهام، اما يک روزی اين کار رو دوباره خواهم کرد.
آشپزيم ای… بد نيست. شوور خان که خيلی راضيه. شيرينی هم بلدم بپزم.
موقع ظرف شستن ميزنم زير آواز.
خيلی بلند قهقهه ميزنم. صدای عطسهام ديوارها رو به لرزه درمياره. گريهام کمصداست.
از بيخ و بن لامذهب و بيدين هستم. زندگی در ايران باعث شده که احساسم نسبت به اديان بيطرف و خونسرد و منطقی نباشه، بلکه همراه با نفرت و انزجار. تلاشی در از بين بردن اين بيزاری نميکنم (فايده هم نداره) اما حواسم بهش هست و ميدونم ممکنه گاهی روی استدلال و نتيجهگيريهام تأثير مخرب بگذاره.
۵ ساله که بودم ميخواستم دانشمند بشم. مثل اينشتين و مادام کوری و زکريای رازی و ابوعلی سينا.
۱۱ ساله که بودم ميخواستم طراح مد بشم.
۱۳ ساله که بودم فهميدم برای طراح مد شدن بايد خياطی ياد بگيرم، پس تصميم گرفتم گرافيست بشم.
نه دانشمند شدم، نه طراح مد، نه گرافيست.
مشاغل مختلفی داشتهام، به عبارت ديگه برای گذران زندگی خيلی کارها کردهام. در اين چند سال اخير در زمينهء خبرنگاری روزنامه، مجله، وب و راديو فعاليت ميکنم.
عاشق بچهها هستم. خودم هنوز مادر نشدهام.
کلمهها رو دوست دارم. حرف زدن و نوشتن رو.
اگر باز هم سؤالی هست بپرسيد. سعی ميکنم در حد امکان جواب بدم.
در آخر از شما خواهشی دارم:
چندان مبادی آداب نيستم اما برام حفظ احترام و رعايت عرف و ادب تا حدودی مهمه. اگر ميخواهيد اينجا نظرتون رو بنويسيد و با من حرفی بزنيد، با کمال ميل، قدمتون روی چشم. اما سعی کنيد حرفهاتون توهينآميز نباشه. دلم ميخواد فضای اين وبلاگ حتی در اوج بحث و جدل و ناهمخوانی افکار و عقايد محترمانه و دوستانه بمونه.
yekiyedone said
سلام
با شما از خوشامدگویی به خودم به وردپرس آشنا شدم
وقتی صفحه وبلاگنون رو دیدم فهمیدم با یه وردپرسی قدیمی برخوردم
این صفحه رو که خوندم متوجه شدم که حسابی دست به قلمین 🙂
در هر صورت از آشنایی با شما خرسندم
فرزاد said
راجع به خودتان خيلي خوب نوشته ايد.خيلي جالب است كسي كه از پانزده سالگي در خارج ار ايران زندگي كرده قلم به اين خوبي دارد.مي خواهم آرزو كنم و اميدوار باشم كه دخترم روزي به خوبي شما فارسي بنويسد.دخترم 12 ساله است لطفا مرا راهمنايي كنيد چگونه به زبان فارسي و نويسندگي ترغيبش كنم.
متشكرم
پانتهآ said
بابت لطفتون ممنونم. والا پانزده سالگی هم کم سنی نيست! هر چی باشه دانشآموز دبيرستان بودم و چندسالی در مدرسه فارسی خونده بودم.
دربارهء جلب علاقهء دخترخانم شما به زبان فارسی حربهء خاصی به ذهنم نميرسه، جز تشويقش به مطالعه که برای يادگيری و تقويت هر زبانی مهم و مؤثره. مثلاً ميتونيد علاقه اش رو از طريق تعريف کردن قصههای فولکلوريک و يا داستانهای هيجانانگيز و دراماتيک شاهنامه به ادبيات فارسی جلب کنيد. خواهر و برادر خود من از قصههايی که براشون تعريف ميکردم هنوز هم خاطرهء خوشی دارند.
انی کاظمی said
از وصف های بی ریا خوشم می آد
كميل said
درود
از آشنايي با شما خيلي خوشحالم، بچه مازندرانم و خون گرم. تازه با تارنوشتون آشنا شدم و بعضي هاش رو خوندم.
خيلي كم پيش مياد اينجوري يه وب رو زير و رو كنم واسه دست نوشته ها ، اما وب شما جالبه و خوشم اومد.
تا درودي ديگر بدرود
susan deniro said
وبلاگ خیلی جالبی دارید، نوشته هاتون رو خیلی صادقانه و بی ریا
می نویسید،همشون رو نخوندم ولی اونایی رو که خوندم واقعاً لذت بردم.براتون آرزوی موفقیت می کنم در هر جای دنیا که هستید.
ماهی سیاه کوچولو said
بعد از اینکه برات نظر نوشتم به اخلاق وبلاگی سر زدم. واسه همین دوباره برات می نویسم نظر قبلیم رو پاک کن.
خیلی دوست دارم. چون طعم وانیل می دی
ممنون که مطالب خوبی رو تو وبلاگت گذاشتی.
aMiN said
دست به نوشتنت هم خيلي خوبه …
حسین کوهساری said
پانته آ خانوم سلام…
وبلاگ فوق العاده ای دارید… واقعاً از خودنش لذت بردم.
موفق باشید.
پوزیترون said
راست میگه، ملت حرف مفت زیاد می زنن!
این قسمتش رو از الان که چند وقت بود تو فکر ترک بودم آویزه گوش می کنم: «لذت بردن از چيزهای خوب برام مهمه و اونها رو بر خودم ممنوع نميکنم. به همين دليل هم سيگاری قهاری هستم.»
بقیه اش رو هم که راست می گه. من بزرگترین آرزویی که یک طرفش پانته آ هست (نه این که آرزو ندارم، یعنی این که آرزویی که به این جا ربط داشته باشه، وگرنه در موقعیت های دیگه آرزوهای مربوط به خودشون رو دارم!!) این هست که دوباره بیاد ایران، شوورخان رو هم بیار، بعدش من یک ماه 24 ساعت پیشش باشم که این بشر موجود شاهکاری هست و بخوام تو یک کلمه توصیفش کنم، این طور صداش می زنم: «سرزنده بچه باحال خوش مشرب خنده روی رفیق باز دوست داشتنی جیگر»
همون، هممپففف…
joliville said
سلام
راجع به خودت خیلی جالب نوشتی من رو یاد فیلم ایمیلی انداخت من مادر و پدرم با همسر فرانسویم مشکل دارن شما چطور؟
———————————————————————————————–
پانتهآ: نه خوشبختانه اعضای خانوادهء من خيلی به همسرم علاقه دارند.
بابت لطفتون ممنونم 🙂
خدا said
خواستم تا با قلم نجوا کنم
خواستم تا عقده دل وا کنم
خواستم تا سینه را دریا کنم
خواستم تا آشتی بر پا کنم
خواستم حرفی بگویم سرد سرد
تا رها سازد مرا این درد سرد
دیدم آرام و قرارم نیست ، نیست
آشنایی در کنارم نیست ، نیست
وه چه دنیای پُر شور و شریست
مردمانش را نقابی دیگریست
عشق می ورزی خرابت می کنند
دوست میداری جوابت می کنند
کوه باشی استخوانت بشکنند
ناله باشی در دهانت بشکنند
مهربانی غرق در گردابهاست
شادکامی ها فقط در خوابهاست
روزگار ما شبی بی انتهاست
سرد و تاریک است و بس پُر ماجراست
گوش کن جانم پیام عاشقی
حلقه کن در گوش نام عاشقی
نا امیدی آتشی ویرانگر است
سادگی از ناامیدی بدتر است
سادگی را عشق درمان می کند
آب با آتش چه کرد آن می کند
گر نباشی آگه از اسرار ما
سوز ها افتد به جانت بارها
آی آرام و قرارم نیست ، نیست
آشنایی در کنارم نیست ، نیست
8888888888888888888888888
اين ترانه بوي نان نميدهد
بوي حرف ديگران نميدهد
سفرهء دلم دوباره باز شد
سفرهاي كه بوي نان نميدهد
نامهاي كه ساده و صميمي است
بوي شعر و داستان نميدهد:
…با سلام و آرزوي طول عمر
كه زمانه اين زمان نميدهد
كاش اين زمانه زير و رو شود
روي خوش به ما نشان نميدهد
يك وجب زمين براي باغچه
يك دريچه، آسمان نميدهد
وسعتي به قدر جاي ما دو تن
گر زمين دهد، زمان نميدهد!
فرصتي براي دوست داشتن
نوبتي به عاشقان نميدهد
هيچ كس برايت از صميم دل
دست دوستي تكان نميدهد
هيچ كس به غير ناسزا تو را
هديهاي به رايگان نميدهد
كس ز فرط هايوهوي گرگ و ميش
دل به هيهي شبان نميدهد
جز دلت كه قطرهاي است بيكران
كس نشان ز بيكران نميدهد
عشق نام بينشانه است و كس
نام ديگري بدان نميدهد
جز تو هيچ ميزبان مهربان
نان و گل به ميهمان نميدهد
نااميدم از زمين و از زمان
پاسخم نه اين ، نه آن…نميدهد
پارههاي اين دل شكسته را
گريه هم دوباره جان نميدهد
خواستم كه با تو درد دل كنم
گريهام ولي امان نميدهد…
888888888888888888888888
دوست مي دارم ترا – اين را نه مي گويم ، نه خواهم گفت –
چشمه ي عشق ترا در سنگ دل پوشيده خواهم داشت
غنچه خواهم ساخت هر نيلوفر يادي که بشکوفد ،
درغروب غربت نا آشنايي ، در سکوت آبگير ديدگان سرد
با درنگم
با شتابم ،
آرزوي تست
روي ميل من به سوي تست
بوي تست
اينکه مي سازد مرا خالي ز هر انديشه ي ناساز
من زبانم از زبان بازي هر بسيار گو ، بسته است
پيک از سرحد دل ، پيغام گو ، خستست است
من نه مي گويم ، نه خواهم گفت
دوست مي دارم ترا ، اي چاره ساز مرد بي انباز !
از دل من پرس ، او افسانه هاي گوناگون را باز خواهد گفت
او ترا از عشق من آگاه خواهد کرد
او ترا آگاه خواهد کرد …
888888888888888
منم مثل تو اهل سنتی ، فیلم کلاسیک ام
بی دینم
سیگاری ، الکلی
اهل شعر و تاریخ و فلسفه و موسیقی اصیل
جالب بود .آفرین
حق
خدا said
در این درگه کِه گَه گَه کَه کُه و کُه کَه شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه
8888888888888888888888888
هر کجا محرم شدی دست از خیانت باز دار
ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم می شود
9999999999999999999999999
یادباد آنروز که در صفحه شطرنج دلت
شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شد
پایان
Endless Love said
خیلی زیبا نوشته بودی،
موفق باشی، از خدا هم بی زار شدی یا فقط مذهب، هرچند فکر می کنم مبلغان مذهبی امروز دنیا بی تقصیر نبودن در این شرایط شما!!!
————————————————————————————————
پانتهآ: کدوم خدا؟ 🙂
URCHIN7 said
خیلی خوب می نویسی بر عکس من
امیدوارم که هنوز بنویسی(خوب)
ناباور said
شخصیت جالبی دارید. گیرا و روان مینویسید. شما را به لیست پیوندهایم خواهم افزود. شاد باشید
محمد said
بیشتر از همه از رک گویی هاتون خوشم اومد.
موفق باشید.
احسان said
سلام
منم مسجد سليماني هستم و عاشق خوزستان اما حيف كارم اجازه نميده كه زياد در ايران باشم.
افكار زيبايي داريد.
از اينكه حرفتون رو صريح ميزنيد خوشحالم.
موفق باشيد feedburner هم يادتون نره !!
خانومچه said
سلام پانته آ جان،
من تا حالا چند بار اتفاقی (یعنی از طریق لینک سایتهای دیگه مثل الیزه) اومده بودم اینجا و بعضی پستهات رو خونده بودم و خیلی هم خوشم اومده بود ولی امروز تازه متوجه شدم که تو هم آلمانی. خواستم عرض ادب و ارادت کنم 😉
تا حالا ندیده بودم کسی به این خوبی خودشو معرفی منه. خیلی خوب بود. خیلی همزاد پنداری کردم. به جز در مورد صبحانه قورمه سبزی. 🙂
امیدوارم همیشه شاد و پیروز باشی.
littlefarbod said
ها ها…. خیلی وقت بود درمورد نون تیری چیزی نشنیده بودم… یادش به خیر…مادربزرگ من یا خواهرش همیشه واسمون درست میکردن… خدارحمتش کنه…
نون تیری، توی MIS، شبحونه، چه شود، مخصوصا اگه توی نفتون باشه!!
حسین said
پانته آ خانم سلام عرض میکنم. خوشحالم که در حالیکه دنبال قیمت یک کیلو گوشت در آلمان میگشتم شما رو پیدا کردم. و شانس اوردم که بلافاصله پنجره رو نبستم و یک سری هم به «من کیم» شما زدم. واقعیتش اینه که اگر محبت کنید به کمک شما خیلی نیاز دارم. البته سوء تفاهم نشه فقط کمک اطلاعاتی. یعنی من نیاز به یک سری اطلاعات بسیار عادی در مورد هزینه های زندگی در آلمان دارم چون تصمیم دارم با همسرم و فرزندانم برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به آلمان بیام و داشتن اطلاعات دقیق و جزئی برام از نون شب واجب تره. آیا میتونید کمکم کنید؟ منتظر هرگونه پاسخ شما هستم. البته تا همینجا هم با قیمتهایی که اعلام کردید راهنمایی های خوبی کردید که سپاسگزارم. اما من به اطلاعات بیشتری نیاز دارم. کمکم میکنید؟
اندیشه said
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست
احمد said
نوشته هاتون عميق و زيبا هستند. شخصيتي والا و جذاب داريد. فضولي نباشه سيگار هم لااقل كم بكشين بهتره
دارا said
همه عمر بر ندارم سر از اين خمار مستي
كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي
نگارش ساده و بي آلايش شما جذاب و قابل ستودن است، اميد كه در پندارگه نيكتان مسدود حافظه نگرديد و هماره خون قلم بر صفحه نوشتارتان جاري باشد ، تا از سرايت لطفتان صفحات ذهنمان مفتوح گردد.
دارا
مهدی said
11
راستی، کدام خدا؟
همان که ما را آفرید، دندانمان داد، نانمان داد،
نگهبانمان گذارد، مکرمان کرد تا گناهی بکنیم!
جبرمان کرد تا جری ترشویم،
فرصتمان داد تا بیشتر گناه کنیم،
آتشش تیزتز کرد
بیصبرانه انتظارمان کشید تا پس از مرگ از پل صراط،
همان که گویا از تیغی نازکتر است،
پایینمان اندازد،
در آتشش بسوزاند
بلکه دلش کمی خنک گردد،
بار دیگر گوشتمان برویاند و باز بسوزاند، و باز
بلکه دلش کمی خنک گردد،
و انتظار دیگرکسی بنشیند،
تا در آتشش به بهانه ای دیگر بسوزاند،
بلکه دلش کمی خنکتر گردد!
راستی، کدام خدا؟
یاسر کورونی said
بروید و خوش باشید که وبلاگتان، چشم مان را گرفت 😉
یک رای به حسابتان واریز می کنیم به مسابقه وبلاگ ها.
Mehdi said
سلام
خيلي جالب نوشته بوديد
ولي يه جايي خوندم تو جواب كسانيكه نظر داده بودند گفته بوديد كدوم خدا؟
ميخوام بگم
همون خدايي كه خودت درك ميكني
مرسي
خدانگهدا
سعید said
حرف نداری !! من دارم زبان آلمانی میخونم . نوشته هات خیلی کمکم کردvielen vielen dank !!
اميرمحسن محمدي said
موفق باشيد ، توي اين وبلاگ نكته هاي مهمي بود ، ويژگي هاي خاصي كه كمتر پيدا مي شه ، خلق فرمهاي زنانه ، نگاه زنانه و ….
مسعود said
سلام
وبلاگ خوبی دارید
توی گوگل دنبال قانون کار آلمان می گشتم به وبلاگ شما برخوردم ، من تحقیقاتی را روی قوانین کار کشورهای مختلف شروع کرده ام آیا نسخه ای فارسی از قانون کار آلمان سراغ داری؟
————————————————————————————————
پانتهآ: متأسفانه خير.
arash said
لطفا در باره شوهرتان و نظر و قضاوت ایشان در باره ایران و ایرانیان مطالب مبسوطی بنویسید . ایرانیان واقعا به دانستن نظر دیگران در باره خود نیاز دارند.
ایرانی تا جوان است خود را خوش تیپ ترین مردم دنیا و در میانسالی باهوشترین مردم دنیا و در پیری خود را با اخلاق ترین مردم میپندارد.
ایرانی بیکاره – حقه باز – معتاد – جوکی – و خودشیفته است
مریم بانو said
سلام پانی جون
بیماری ای اس که داشتی بهتر شده یا بدتر؟الان حالت چه جوریه هانی؟
م.حسین said
معمولا وقتی توی سایت های مختلف داری دنبال موضوع مورد نظرت میگردی ، با لینک هایی برخورد می کنی که از روی کنجکاوی هم که شده توی یه پنجره جدید بازشون می کنی و این باعث می شه که تعدادشون بشه 51 . بعد که شروع می کنی به خوندن مطالب صفحاتی که باز کردی میبینه که هیچ کدوم از صفحاتی که بازن ، هیچ ربطی به موضوع اولی نداره . و این جوری توی هر صفحه داری یه چیزی می خونی که مربوط میشه به یه شخصیتی . در مورد بعضیاشون بازم حس کنجکاویت گل میکنه که بدونی توی صفحه » من کیم ؟ «شون در مورد خودشون چی نوشتن !
به نظر من این یه فضولیه قانونی برای خواننده ها هست که نویسنده علاوه بر مطالبی که مینویسه دوست داره که دیگران هم یه چیزایی در موردش بدونن . و این کمک میکنه به دیگران تا تصویری از نویسنده را در ذهنشون درست کنن .
از آشنایی باهات خوشحال شدم . آدرستو گذاشتم توی پوشه ای که باید هر هفته چکشون کنم .
arash said
israel is a bad regimen.shoma va tamamie iraniane vagheibayad bar alaihe esraeel bashand.chon dare nejad parasti ro ravaj mide.man adame mazhabi va ahle mazhabi nistam.vali eslam ro ba fekre khodam entekhab kardam va az entekhabe oon be onvane dine khodam raziam
arashmuslim@yahoo.com.
منصور said
سلام اصلا خوشم نيومد اه اه اه باي
PARISA said
vase entekhabe eslam be onvane mazhab etefaghan niaz be fekr kardan nist . say kon bishtar fekr nakoni ke ye moghe momkene azash bizar beshi
فرزاد کاظمی said
مادرم از بختياريهای خوزستانه
بهترين صبحانهء عمرم رو در مسجدسليمان خوردم با نون تيری و کره و تخممرغ محلی و چایشير، اما خوب اون گير فلک نمياد.
در این 2 مشترکیم که به زبان اصی می شه:
چیزی نمیشه دلتونو خوش نکنید به یادگیری زبان ما.
خواندنی بود و البته یک تلنگر:
ما آدمیم.
خلاصه باوام، دردت خردم
امیدوارم هر کویه که هدی سلامت بویی
ما سلامتیتو و خویم ویرنه یه لقمه نوو بالاخره گیر ایا که بخوریم.
تو ذهنم ترانه های مسعود بختیاری زمزمه می کنم.
لحظه هایت سرشار از تردی ثانیه ها
ولی…
مرد مختصر.
Takavar said
Halloooo Pante-A
das ist sehr freue mich fur dir zusehen.
ich weiss nicht aber:D
ich mag deine weblog, und also hore ich dein interview bei ghasedak rundfunk.
bitte verizehen mir fur meine schlechte deutsch.
dass ist auch mein einander internet seite dass ich denke wird nicht schlecht fur zusehen:www.lethifold.webs.com
danke
عارف said
جمعش کنید
اینا همش از شکم سیری و لاابالی گری و بی خبری
شما که اون ور آب هستید و دارید خوش می گذرونید
بیخودی درباره این ور حرف نزنید
همونجا بمونید و کاری به اینجا نداشته باشید
این وریاهم که دارند واسه شما سوت و کف میزنند فعلا تنشون داغه
بچه سال هستند بی تجربه
صبر کن وارد زندگی بشن بعد
بای
Reza said
Hallo PanteA, ik woon in duitsland ook, ook ik ben een poematic. Als u wilt, kunnen we in contact …
Money said
Da fragt man sich beim lesen ja schon, ob man nicht irgendwie auf den Kopf gefallen ist.
konstantin said
معلومه وقتی آلمان زندگی کنی باید اون حرفا رو هم بزنی.فکر کردی ایرانم آلمانه.کاش تو ایرانم مثل آلمان انقدر مشروب آزاد بود که جوونای ایرونی تو ایران سراغ مشروب میرفتن نه مواد مخدر که قیمتش به اندازه ی یه آدامسم نیست در عوض قیمت مشروب سر به فلک بکشه.شما به جای خیلی از جوونای ایرونی مشروب بخور.برو حالشو ببر.بدبخت اونایی که ایران موندن و دارن تو فلاکت زندگی میکنن.اونجا که داری کیفتو میکنی چیکار به ایران داری
رامين said
با اينكه دختر با حالي هستي ولي اصلا از بي دينيت خوشم نيامد
مریم said
پانته آ جان آدرس e-mail ات رو اگه میشه میخواستم. چند تا سئوال داشتم.
پانتهآ said
بالای صفحه نوشته شده: pantea@mail.com
shayan said
سلام پانته آ خانم
خوشحالم كه با وب سايت شما آشنا شدم
جالب بود با زباني متفاوت شيرين و زيبا
موفق باشيد
حسين(emmanuel said
سلام پانته آ…من تونت درباره آتئيستا تحقيق ميكردم كه سايت جالبتو ديدم،من مسيحي هستم و عاشق اقتصاد(دانشجوي اين رشته ام تو تهران)، تاريخ (بويژه هوهننزولورن ها و هيندينبورگ درآْلمان!)و همينطور آلمان و فوتبالش (بايرن و ميشائل بالاك)و لي ناراحت ميشم ميشنوم ارزشهاي اخلاقي و مذهبي تو آلمان و اروپا كمتر شده(او» چه وزير خارجه اي هست كه دارن يا دارين؟)…البته بد همه جاهست،توآلمان دمكرات كريستيان ها تو قدرتند و پاپ دوست داشتني هم كه آلمانيه…موفق باشي.
صادق said
همه اش جالب بود،از همه جالب تر شوورخان-خیلی با حال بود.. زنده باد ایرانی و ایران(البته یه کم توهم داری-چون تو ایران نیستی اینجوری شدی)
شهرام said
سلام،خوب به من چه که شما چه جوری هستید به شما چی من چه جوری هستم.خوشی زده زیر دلت یک چیزی بنویس که چیزی یاد بگیریم.من 24 سالمه ببخشید بلانسبت شما از هر چی زن بیزارم زن ایرانی.منم دیدگاهم مثل خودت شوهرتو سفت بچسب.مراقب خودتم باش.تو این دنیا به هیچ کس اعتماد نمیشه کرد.میشه؟نه
محمد said
با این توصیفاتی که از خودتون کردید من به شما علاقه مند شدم اگه پاول نبود همین امشب با ننجون نیومدم خواستگاری
در ضمن من عاشق نیچه ام
خـانـوم سیـب said
چه بیوگرافی کاملی …
خوشم اومد (:
مهرداد said
سلام عزیزم کاش از شووور جانت بیشتر می نوشتی و چرا وبلاگتو به روز نمی کنی تی بلا به سر
مهرداد said
البته من بچه تهرانم ها یه وقت فکر نکنی من شمالیم البت به همه شمالیها ارادت دارم و همه جای ایران سرای من است ـ ناسینالیسم افراطیو عشقه
NASER said
سلام
همه چیت خوب بود جز اینا:
1- کدوم خدا؟؟!!! خودتو که نمیتونی گول بزنی! ما رو چرا ….
2- اینکه مشروب میخوری و بی خداییت فکر نمی کنم نزد هیچ هنرمند سنتی ایران قابل قبول باشه (از اونجایی که من این وب رو به دنبال پیدا کردن عکس های سیما بینا پیدا کردم) . تناقضه عزیز ….
و نمی دونم چرا اینایی که لامذهبن و بی خدا و … چرا اینقدر به این بی خداییشون افتخار می کنن؟؟!
به هر حال ممنون بابت عکس های سیما بینا و کلا بلگت. پیشنهاد می کنم این فیلمو اگه ندیدی حتما ببین. نه 1 بارو 10 بار. 50 بار ببینش. آخرین سامورایی The Last Samurai
بای
بنيامين said
سلام
اين دومين بار سراغ نوشتهات ميام يه نوشته توي صحفه روماتيسم گذاشتم اونجا شهامت تو نوشتن تحسين كردم ولي خوب متاسفانه نمي دونم چي شد كه بخش اولش از بين رفت ( فكر كنم يه كپي ، پست اشتباهي كردم ) در هر حال از اونجايي كه تكرار دوباره حرفا برام غير ممكن ولي يه اشاره به اون چيزايي كه اونجا گفتم ولي ثبت نشد مي كنم
كمتر ايراني رو ميبنم كه عقايدش و بيماريش و زندگيش رو با جرات بيان مي كنه واقعا اگه ما ايرانيا هممون مي تونستيم خدومن رو بدون دروغ بنويسيم چي ميشد يكي از مزاياش اين بود كه به كس ديگه ايم حق نمي داديم خودش با دروغ معرفي كنه يا بهتر بگم صاف صاف راه بره و ما بخاطر اون چيزي كه نيست تعريفش كنيم و بعد يه مدتي هم برامون عادي بشه.به هر حال اميدوارم همه اينطوري كه تو خودتو با جرات تعريف مي كني تعريف كنن.
با تشكر
swordman said
اوپس! من هم مادرم بختیاریه هم پدرم.
از اون صبحانه ها هم در بچگی زیاد خوردم، یادش بخیر. اگر هوس کردید بگید من می رم اون طرفا می خورم برای شما تعریف می کنم : پی چه بی مزه!
یه چند تا سوال کاملا تخصصی:
1-اونجا هم کله پاچه فروشی هست؟ :))
2-ترکیب مشروب با کله پاچه رو تا حالا امتحان کردید؟ (اگر بله، فرمول شیمیاییش رو هم لطف کنید بگین) {میگن نفخ مغزی میاره :))}
3-کله پاچه در آلمانی معادل داره یا همون کله پاچه می گن اونا هم؟ 🙂
پانتهآ said
۱) نچ. کله و پاچه ميخورن اما نه با هم. مغازهء خاص نداره و کله و پاچهء خوکه، نه گوسفند. زياد رايج نيست.
۲) نچ. من اگه کله پاچه گيرم بياد ديگه به مشروب احتياجی ندارم. از شيمی هم چيزی سردرنميارم 🙂
۳) نچ. وقتی ندارن معادل هم طبيعتاً نداره.
تاریخ said
کاش ایمیلی برای ارتباط بود.
بهداد said
پانته آ جان درود
من وقتی وبلاگت را خواندم فهمیدم ما در یک دوران بزرگ شدیم هر دو در دوران بعد از انقلاب در این دوران شانس با کسانی بود که عاشق مطالعه و اهل کتاب و کتابخانه بودند وگرنه هیچ چیزی برای تفریح نبود من هم پانته آ جان مثل خودت اهل مطالعه بودم خوشبختانه تو از ایران رفتی اما من معتاد شدم و زمینگیر … پانته آ خوش بحالت که از این مملکت رفتی متاسفانه اکثر دوستان من به این بلا گرفتارند و وبال پدر و مادرشان هستند. وقتی تو را عاشق کتاب دیدم یاد کودکی ها و نوجوانی و جوانی های خودم افتادم که چگونه کتابها را می بلعیدم هنوز هم عاشق کتاب هستم اما اعتیاد من را از پا درآورده و در خواهد آورد.
نمیدانم چه بنویسم فقط برایت آرزوی موفقیت میکنم و از تو میخواهم بنویسی؟ راستی پانته آ سعی کن سفرنامه بنویسی؟ سعی کن به دور آلمان بگردی و همه چیز را برای ما به سبک سفرنامه بنویسی؟ من عاشق سفرنامه خوانی هستم. اگر زنده ماندم سفرنامه هایت را با عشق خواهم خواند؟ بای پانته آ جان بای…
بهداد said
پانته آ جان درود
کتاب سفرنامه ات را دانلود کردم و با ولع خواندم بسیار لدت بردم خیلی صریح و رک و راست نوشته بودی!!!
این سفرنامه من را به جسارت و شجاعتت بیشتر آشنا کرد وقتی با صراحت پسر دایی ات را که ادعای فضل میکرد کوبیده بودی لذت بردم اینگونه افراد در اطراف ما زیاد هستند!!! وقتی عادت سیگار کشیدنت را با شجاعت نوشته بودی از تعجب شاخ درآوردم… میدانی چرا چون من سالهاست که معتاد هستم اما هنوز میترسم جلو کسی سیگار بکشم البته کاش به سیگار معتاد بودم کاش؟؟؟ من معتاد به مواد مخدر هستم… پانته آ جان همه افکارت همه علاعقت همه عشقت به کتاب و مجلات تو را شبیه خودم میدانم فقط برای خودم متاسفم که کاش زودتر با وبلگت آشنا میشدم البته من بخاطر اعتیادم وقت زیاد دارم اما متاسفانه اینترنت ندارم یعنی با کارت میتوانم که البته برای من گران هست چون من بیکار هستم و شغل ندارم البته من میتوان کارت را تهیه کنم اما قبض تلفن زیاد است و گران… پانته آ جان تو را می ستایم و درود بر پدر و مادرت میفرستم… لطفا درود من را به پدر و مادرت برسان… چه شجاعتی؟؟؟ چه قلمی؟؟؟ چه صراختی؟؟؟ چه بدعت شکنی؟؟؟ درود
لطفا من را فراموش نکن؟؟؟ البته من دیگر جوان نیستم در 40 سالگی هستم اما لذت از نوشته هایت لذت بردم
همیشه فکر میکردم هیچکس مثل صادق هدایت جلال آل احمد ایرج پزشکزاد نخواهد نوشت اما تو هیچ از آنها کم که نداری هیچ حتی از آنها هم پیشی گرفته ای چون به دردهای مردم نشانه رفته ای اما آنها فقط به سرگرم کردن جوانان و خوانندگان اهمیت میدادند اما تو به شیرینی همه مشکلات اجتماعی را نشانه رفته ای آفرین!!! بهداد
مو و همسر بهتر از جانم جم said
سلام پانته آی عزیز
با عیال محترمه دنبال دستور غذای آلمانی بودیم که به لطف گوگل به شما رسیدیم.
جالب بود ولی شرح ساخت آنها رو هم اگر میگفتید کاری میکردید کارستان.
راستی من متولد 39 هستم و وسط ضل گرما تو مرداد به دنیا اومدم ولی از اون موضوعاتی که در مورد خوتون نوشتید بخش زیادیش شامل خصوصیات من هم میشه،نمیدونم شاید همه ما ایرانیها یه جورائی مثل هم هستیم.
سرفراز و در آزامش در جوار شوور جان باشید، به سرم افتاده یه اسم هم من برای جم پیدا کنم شاید خانوووووووووومی.
بهداد said
از شانس بد من پانته آ اصلا نیستی؟ هر روز میام میبینم وبلاگت هنوز همون هست و مطلب جدیدی نونشتی؟ نمیدانم کجایی اما امیدوارم مواظب خودت و سلامتی ات باشی؟؟؟ خیلی دلم میخواهد آدرس ایمیلت را داشته باشم نمیدانم آیا یک دوست معتاد ارزش دارد یا نه؟ اما بخدا من از آن دسته معتادهای خیابانی نیستم که دستشان را دراز میکنند برای پول من یک معتاد بی آزار هستم که تا کنون اذیت و آزاری نداشته ام چون از خانه خارج نمیشوم و اگر بتوانم و پولم اضاف بیاید یک کارت اینترنت میخرم و وبلاگها را میخوانم تازگی ها با وبلاگ شما آشنا شده ام و شما را به خودم نزدیک میبینم البته معذرت میخواهم میترسم از من ناراحت شوی و بگویی من از معتادها اصلا خوشم نمی آید اما میدانم تو از این قماش آدم ها نیستی… پانته آ جان لطفا یک آدرس ایمیلت را به من هم بده؟ گفتم که بخدا من بی آزار هستم و هرگز از لحاظ مادی از کسی چیزی نمیخواهم… دلم میخواهد برایت با ایمیل بگویم که چگونه معتاد شدم… کاش کامنت های من را میخواندی؟ امانمیدانم چرا هیچکس به من محل نمیدهد؟؟!!! هر وقت وبلاگت را با سختی باز میکنم احساس میکنم نخواندی!!! و دلم میگیرد… پانته آ جان بازم میگویم مواظب خودت باش بای؟؟؟ من را فراموش نکن؟؟؟
مرضیه. said
سلام.
پانته آ جان خیلی خوشحالم که یک ایرانی در خارج از کشور مادریش راضی از زندگی است و اینقدر خوب و شیوا مینویسد.من یه سوال دارم شرایط زندگی برای ایرانی ها در آنجا چطوری است آیا راضی هستن از زندگیشون؟همسرم اصرار دارد به خارج از کشور مهاجرت کنیم ولی من مخالفم.همسرم برنامه نویس رایانه و من دانشجو شیمی هستم
ممنون میشم یه اطلاعاتی به من بدی
ممنون
میبوسمت از راه دور
حمید said
سلام از نوشته هاتون متوجه شدم که شما هم مثل من موسیقی ایرانی به ویژه قدیمی هاش رو دوست دارید بنا براین شمار و به دیدن وبلاگم دعوت می کنم امیدوارم خوشتون بیاد . http://taranehhayeman.blogsky.com/
خشايار said
سلام
شما خانوم پانته آ بهرامي هستيد؟
پانتهآ said
خير. پانتهآ اسم مستعار منه 🙂
كياني said
سلام پانته آ جان
من خوزستاني و كشخالي هستم .
يادمه چندين سال پيش حدود 26 سال پيش خانواده اي از اقوام كه تهران زندگي ميكردن براي خداحافظي اومدن خونمون .اونا هم دوتا دختر داشتن و دوتا پسر اسماي همشون هم اسماي اساطيري ايران بود خيلي دوست داشتم از احوالشون با خبر بشم .
راستي از وبلاگت هم خيلي خوشم اومد .
پانتهآ said
نکنه ما بوديم؟ کاش آدرس ايميلتون رو هم گذاشته بوديد.